هیپوکندریازیس غالبا نوعی پاسخ به حالت های استرس و یا بیماری های روحی مانند اضطراب و افسردگی است.برای مثال شخصی ممکن است پس از مرگ یکی از دوستانش در اثر سکته قلبی ، مدت ها هرگونه احساس درد ناگهانی در قفسه سینه را به معنی وقوع اتفاق مشابه برای خود تصور کند. بهرحال زمانی که انسان دچار اضطراب روحی است ، نشانه های جسمانی نیز بروز خواهند کرد.این نوع هیپو کندریازیس معمولا موقتی و گذراست اما برخی افراد با نوع طولانی تر آن روبرو هستند که غالبا از زمان کودکی به آن مبتلا بوده اند.این افراد از سنین کودکی دچار اضطراب بودند و برای آنها نگرانی از ابتلا به بیماری به عادتی تبدیل شده که مایه استرس است.آنها بیماری را دستاویزی برای رهائی از کارهائی که باعث نگرانی شان می شود ، قرار می دهند و زمان و هزینه زیادی را برای دیدن متخصصین پزشکی صرف می کنند. علائم فیزیکی همیشه موجودند اما ممکن است عادی باشند (مانند سردرد ، درد شکم ، سرگیجه ، بی اشتهائی و...) که به غلط ، خطرناک تر از آنچه هستند تفسیر می شوند.نشانه های جسمی ممکن است متغیر یا ثابت و نیز می توانند مبهم یا کاملا اختصاصی باشند.هر چند که احتمال طولانی شدن دوره درمان وجود دارد و تمایل به داشتن نگرانی مفرط از سلامتی ممکن است کاملا از بین نرود.بهر حال بیمار مبتلا به هیپوکندریا می تواند دریابد که دچار اضطراب است و یک بیماری جدی جسمی ندارد و بتدریج از اضطراب خود بکاهد.فرد با دانستن این مطلب که خود بیمار انگار است وواقعا مبتلا به بیماری خاصی نیست ، شفا نمی یابد ، اما این آگاهی اولین قدم است.زمانی که خودبیمار انگاری در اثر یک رویداد مهم در زندگی فرد بروز می کند (برای مثال از دست دادن عزیزان) درمان به زمان کمتری نیاز دارد تا اینکه شخص همواره در مورد وجود یک بیماری جسمی ، دچار ترس و اضطراب بوده باشد.انواع موقتی هیپوکندریا که در اثر اتفاقات ناگهانی روی می دهد معمولا با مشاوره و گاه با مصرف داروهای ضد اضطراب قابل درمان است اما در مورد گروه دوم که دیرزمانی است از این ترس و نگرانی ها رنج می برند ، معمولا ، معمولا پزشکان از روند درمان آنها رضایت ندارند چراکه دائما فهرستی از علائم را متذکر می شوند که آزمایشات ، عدم وجود بیماری مربوط به آنها راتایید می کنند و این اشخاص بهیچ وجه به مرحله اطمینان کامل از سلامتی خود نمی رسند.بهر حال آنچه مسلم است در صورت بروز ناراحتی های جسمی مراجعه به پزشک متخصص ودر صورت لزوم انجام آزمایشات بهترین راه برای مطمئن شدن از احتمال وجود یا عدم وجود بیماری است و در صورت بروز نگرانی های افراطی و ترس از بیماری نیز کسب راهنمائی و مشاوره و احتمالا مصرف داروهای ضد اضطراب به تجویز پزشک اجتناب ناپذیر است.
خودبیمارانگاری از اختلالات روانی است، اما علت قطعی آن معلوم نیست.
خودبیمارانگاری در افرادی که قبلا یک بیماری جسمانی واقعی در کودکی داشته اند، یا ارتباط نزدیکی با یک خویشاوند بیمار خود داشته اند، بیشتر دیده می شود.
با این حال، دو علت عمده ی این بیماری، شامل اضطراب و افسردگی می باشد و درمان آن نیز از طریق مشاوره ی روان شناسی و داروهای ضداضطراب امکان پذیر است.
ریشه ی این بیماری چیست و چگونه شروع می شود؟
هیچ کس به طور دقیق نمی داند چرا “هیپوکندریا” پیشرفت می کند، اما عواملی وجود دارند که در این باره ایفای نقش می کنند.
این بیماری از اوایل بزرگسالی شروع می شود و نشانه های آن ممکن است مثلا بعد از بیماری جدی فرد مورد علاقه و یا بعد از مرگ یک دوست صمیمی و یا اعضای خانواده رخ دهد.
فشارهای روانی و استرس نیز ممکن است مزید بر علت شود. همچنین وقتی که افراد درباره ی یک بیماری (مثلا سرطان) اطلاعات دقیق داشته باشند، ممکن است بر روی تفسیر خیالی آنها از علایم این بیماری در خودشان اثر بگذارد، مثلا فکر می کنند که خودشان هم سرطان دارند. لذا هر یک از این موارد ممکن است جرقه ای برای شروع بیماری “هیپوکندریا” باشد.
یک سری خلق و خوهای شخصیتی و ارثی نیز ممکن است فرد را آسیب پذیر کند، مثلا افراد عصبی (خود منتقد، درون گرا و خود شیفته) بیشتر مستعد ابتلا به خودبیمارانگاری هستند.
این عقیده که اگر فردی هیچ گونه درد و ناراحتی نداشته باشد، نشان می دهد سالم می باشد، ممکن است فرد را به این نتیجه گیری اشتباه وادارد که عملکردهای بدن خود را به عنوان علایم و نشانه ی یک بیماری تلقی کند. این قبیل افراد معمولا، آستانه ی تحمل پایین تری نسبت به دیگران دارند، بنابراین احساسات درونی را که دیگر افراد ممکن است حتی آن ها را احساس نکنند، به خوبی درک و لمس می کنند.
عوامل تشدید کننده ی خودبیمارانگاری
عواملی که باعث می شوند شخص خودبیمارانگار با وجود آن که پزشک از سلامت او مطمئن شده، باز هم به نگرانی خویش در مورد بیماری ادامه دهد، عبارتند از:
عوامل فیزیولوژیک
شامل علایم جسمی است که موجب می شود شخص فکر کند بیمار است. در این حالت نه تنها زمانی که پزشک به آنها می گوید بیمار نیستند، آن احساس از بین نمی رود، بلکه گاهی بدتر نیز می شود. مثلا اضطراب، بسیاری از علایم جسمی را باعث می شود که شامل افزایش ضربان قلب، تنگی نفس، احساس خفگی، درد سینه، گیجی، تاری دید، آشفتگی ،زدن جوش، افزایش تعریق بدن، دهان خشک، اختلال در عملکرد هضم غذا، سفت شدن ماهیچه ها (که ممکن است در اثر درد، لرزش و خستگی به وجود آید) است.
هر چقدر بیمار نسبت به سلامت خود حساسیت نشان دهد، این علایم بیشتر بروز می کنند و موجب می شوند که بیمار نیز نسبت به عقیده ی خویش پای بندتر شود.
عوامل ادراکی
شامل این موضوع می شود که بیمار در مورد مسائل مربوط به سلامت خویش، چگونه فکر کند.
وقتی اضطراب بیمار زیاد می شود، او به دنبال اطلاعاتی برای تصدیق و یا رد ترس خود می گردد و سعی می کند فکر کند بیمار است تا این که سالم، و این در حالی است که او بیمار نیست.
عوامل رفتاری
افراد دچار خودبیمارانگاری، هر نوع شک و شبهه ای را در مورد به خطر افتادن سلامت خویش، جدی تلقی می کنند. آنان می خواهند اطمینان حاصل کنند که بیمار نیستند و اگر پزشک به آنان تضمین ندهد، به دنبال راه های دیگری می گردند و در آخر، راهی را در پیش می گیرند که موجب اضطراب شان می شود، مثلا کسی که فکر می کند ورزش موجب سرطان کلیه می شود، از انجام آن اجتناب می ورزد و هیچ گاه متقاعد نمی شود که ورزش کردن، برایش سودمند است.
درمان خودبیمارانگاری
فرد هیپوکندریا معمولا توسط یک پزشک عمومی که از یک روان شناس کمک می گیرد، مورد معالجه قرار می گیرد.
اولین قدم برای درمان این است که مطمئن شوید هیچ گونه مشکل جسمی مانند بیماری، جراحت و … در فرد بیمار وجود ندارد.
وجود اختلالاتی مانند افسردگی، اضطراب و وسواس در فرد بیمار، باید با استفاده از روان درمانی و سپس دارو درمانی، مورد معالجه قرار گیرند.
سعید عبدالملکی – روان شناس
ماهنامه شادکامی – شماره 59
خودبیمارانگاری عبارت است از اختلالی که در آن فرد اعتقاد زیادی دارد که مبتلا به یک بیماری جدی یا مرگبار است، علی رغم این که معاینات و بررسی های کامل پزشکی، هیچ مشکلی را نشان نمی دهند.
به این ترتیب خودبیمارانگار یا هیپوکندریاک (hypochondriac)، در اصطلاح روان شناسی و روان پزشکی به شخصی اطلاق می شود که با وجود برخورداری از سلامت بدنی، خود را بیمار می داند و همواره از دردهای خیالی شکایت می کند.
این تصور خودبیمارانگارانه، زمانی بیماری تلقی می شود که حدود 6 ماه از آغاز آن بگذرد و با وجود تایید سلامت بدن توسط پزشک، شخص هم چنان بر بیمار بودن خود اصرار ورزد و در نهایت، ترس از بیمار بودن، شخص را مدام به کلینیک ها و درمانگاه های مختلف جهت آزمایش و تجویز دارو بکشاند که به آن "سندرم بیمار خیالی" نیز می گویند.
چنین فردی معمولا در مورد بیماری ها، تشخیص و درمان آن ها اطلاعات زیادی کسب می کند، زیرا به پزشکان زیادی مراجعه می کند و تحت بررسی های زیادی قرار می گیرد.
علایم شایع
شکایت مداوم از وجود مشکل و علایمی در هر قسمتی از بدن، از نشانه های رایج این بیماری است. مشغولیت ذهنی در رابطه با احتمال ابتلا به بیماری قلبی یا سرطان در این افراد زیاد دیده می شود. علایم ممکن است تغییر کنند، اما اعتقاد فرد به این که یک بیماری جدی دارد، پا برجا می ماند.
علایم شایعی که در این بیماری، بیشتر از آن ها شکایت می شود عبارتند از: بی خوابی، مشکلات جنسی و ناراحتی گوارشی مثل نفخ، آروغ زدن و دل پیچه. علایمی که فرد از آن ها شکایت دارد، ممکن است تغییر کنند و بسیار اختصاصی، عمومی یا مبهم باشند.
خودبیمارانگار به شخصی اطلاق می شود که با وجود برخورداری از سلامت بدنی، خود را بیمار می داند و همواره از دردهای خیالی شکایت می کند.
شخص خودبیمارانگار، همیشه دچار یک نوع وسواس فکری و ترس از وجود یک بیماری جدی در خود است. افراد خودبیمارانگار، همیشه در مورد عملکرد بدن خویش، شک و تردید دارند و مسائل طبیعی مانند ضربان قلب و عرق کردن، و مسائل جزئی و غیرطبیعی مانند آب ریزش بینی، گلودردی ساده و یا جوش ها و دمل های کوچک را نشانه ی یک بیماری بد در خود می دانند.
آنان حتی ممکن است روی یک سری اعمال مبهم و پیچیده تمرکز کنند، مثلا می گویند بدن مان خسته است، یا دل مان درد می کند.
خودبیمارانگاری
یک شکل از اختلال خودبیمارانگاری این است که افراد روی یک عضو خاص مانند کلیه یا یک بیماری خاص مانند سرطان تمرکز دارند و نسبت به آن، وسواس به خرج می دهند و با وجود جواب منفی آزمایشات مربوطه، هیچ توجهی به کم کردن اضطراب خویش ندارند و هم چنان با مراجعه ی مکرر، سعی می کنند سلامت خود را بازیابند.
از آن جایی که این گونه افراد به جای مراجعه به روان شناس، به دنبال راه هایی اشتباه برای معالجه ی جسم خویش هستند (مانند مصرف قرص های مختلف)، بنابراین نمی توان آمار دقیقی از این گونه افراد به دست آورد، اما شیوع آن بین زن ها و مردها، یکسان می باشد.
تشخیص بیماری هیپوکندریا، حدود 6 ماه طول می کشد.
افرادی که دچار این بیماری هستند، از اختلالات روانی دیگری نیز رنج می برند.
دوسوم این افراد دارای افسردگی حاد، اختلال اضطراب، اختلال وسواس فکری- عملی و اضطراب فراگیر هستند.
یک بیمار هیپوکندریاک، ممکن است برای مدتی طولانی دارای علائم هیپوکندریا باشد، ولی بعد از آن، ممکن است برای مدتی این علائم ناپدید شوند.
تقریبا حدود یک سوم این افراد به طور فزایندهای بهبود پیدا می کنند. افرادی که از موقعیت اجتماعی و اقتصادی بالاتری برخوردارند، استرس و اضطراب شان با روش های روان شناسی، به راحتی قابل درمان است و نیز افرادی که دچار خودبیمارانگاری هستند، اما از سایر اختلالات شخصیت رنج نمی برند، ممکن است شانس بالاتری برای بهبود داشته باشند.
هیپوکندریا ( خود بیمار انگاری )
واژه هیپوکندریا که متشکل از دو بخش هیپو به معنای پائین و کندروس به معنای غضروف دنده ها می باشد ، ابتدا توسط یونانیان باستان مطرح شد.آنها بر این باور بودند که یک سری نشانه های بیماری درست از زیر دنده ها(شکم فوقانی) منشا می گیرد.همچنین می پنداشتند علائم روحی که غالبا با درد وناراحتی همراهند نتیجه وجود بیماری هستند.ازآن زمان برای هربیماری ناشناخته یا غیر قابل تشخیص واژه فوق یعنی hypochondria را بکار می بردند.در علم روانپزشکی به شخصی که از سلامت بدنی برخوردار است و در عین حال خود را بیمار می انگارد هیپوکندریاک یا همان خود بیمار انگار گویند.تشخیص این حالت زمانی صورت می گیرد که شخص طی حداقل شش ماه علیرغم اطمینان خاطر از لحاظ پزشکی ، خود را متقاعد نموده که بیمار است و یا می ترسد که بیمار باشد.این ترس از بیماری یا ابتلا ء به نشانه های آن ، ناخوشایند است و تاثیر منفی در روند عادی زندگی روزانه فرد دارد و نهایتا منجر به آزمایشات کلینیکی یا درمان می شود.حتی ممکن است بیمار موقتا بپذیرد که توضیح فیزیکی برای علائمی که وی بروز می دهد وجود ندارد. اصطلاحا هیپوکندریاک به فردی گفته می شود که گمان می کند بیمار است «یا تنها» تصور می کند علائمی از بیماری دارد اما واقعا هیپوکندریا یعنی نگرانی مفرط در باره سلامتی ، مانند هر تشخیص بالینی دیگر جدی است.این حالت باید «تشخیص مثبت» داده شود بدین معنا که تنها رفع ظن بیماری جسمی کافی نیست بلکه وجود یک اضطراب اغراق آمیزهم باید در فرد تشخیص داده شود.شیوع خود بیمار انگاری در زنان و مردان یکسان است و درمیان همه گروه های سنی و طبقات اجتماعی ممکن است ظاهر شود.این نوع خود بیمار انگاری در میان دانشجویان پزشکی تحت عنوان سندرم دانشجویا پزشکی شایع است و علت آن آشنائی این افراد با انواع بیماری ها ومواجه شدن با آنهاست لذا به محض مشاهده یک نشانه شبیه نشانه موجود دریک بیماری خاص دچار اضطراب و ترس خاصی می شوند.هیپوکندریازیس غالبا نوعی پاسخ به حالت های استرس و یا بیماری های روحی مانند اضطراب و افسردگی است.برای مثال شخصی ممکن است پس از مرگ یکی از دوستانش در اثر سکته قلبی ، مدت ها هرگونه احساس درد ناگهانی در قفسه سینه را به معنی وقوع اتفاق مشابه برای خود تصور کند. بهرحال زمانی که انسان دچار اضطراب روحی است ، نشانه های جسمانی نیز بروز خواهند کرد.این نوع هیپو کندریازیس معمولا موقتی و گذراست اما برخی افراد با نوع طولانی تر آن روبرو هستند که غالبا از زمان کودکی به آن مبتلا بوده اند.این افراد از سنین کودکی دچار اضطراب بودند و برای آنها نگرانی از ابتلا به بیماری به عادتی تبدیل شده که مایه استرس است.آنها بیماری را دستاویزی برای رهائی از کارهائی که باعث نگرانی شان می شود ، قرار می دهند و زمان و هزینه زیادی را برای دیدن متخصصین پزشکی صرف می کنند. علائم فیزیکی همیشه موجودند اما ممکن است عادی باشند (مانند سردرد ، درد شکم ، سرگیجه ، بی اشتهائی و...) که به غلط ، خطرناک تر از آنچه هستند تفسیر می شوند.نشانه های جسمی ممکن است متغیر یا ثابت و نیز می توانند مبهم یا کاملا اختصاصی باشند.هر چند که احتمال طولانی شدن دوره درمان وجود دارد و تمایل به داشتن نگرانی مفرط از سلامتی ممکن است کاملا از بین نرود.بهر حال بیمار مبتلا به هیپوکندریا می تواند دریابد که دچار اضطراب است و یک بیماری جدی جسمی ندارد و بتدریج از اضطراب خود بکاهد.فرد با دانستن این مطلب که خود بیمار انگار است وواقعا مبتلا به بیماری خاصی نیست ، شفا نمی یابد ، اما این آگاهی اولین قدم است.زمانی که خودبیمار انگاری در اثر یک رویداد مهم در زندگی فرد بروز می کند (برای مثال از دست دادن عزیزان) درمان به زمان کمتری نیاز دارد تا اینکه شخص همواره در مورد وجود یک بیماری جسمی ، دچار ترس و اضطراب بوده باشد.انواع موقتی هیپوکندریا که در اثر اتفاقات ناگهانی روی می دهد معمولا با مشاوره و گاه با مصرف داروهای ضد اضطراب قابل درمان است اما در مورد گروه دوم که دیرزمانی است از این ترس و نگرانی ها رنج می برند ، معمولا ، معمولا پزشکان از روند درمان آنها رضایت ندارند چراکه دائما فهرستی از علائم را متذکر می شوند که آزمایشات ، عدم وجود بیماری مربوط به آنها راتایید می کنند و این اشخاص بهیچ وجه به مرحله اطمینان کامل از سلامتی خود نمی رسند.بهر حال آنچه مسلم است در صورت بروز ناراحتی های جسمی مراجعه به پزشک متخصص ودر صورت لزوم انجام آزمایشات بهترین راه برای مطمئن شدن از احتمال وجود یا عدم وجود بیماری است و در صورت بروز نگرانی های افراطی و ترس از بیماری نیز کسب راهنمائی و مشاوره و احتمالا مصرف داروهای ضد اضطراب به تجویز پزشک اجتناب ناپذیر است.
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.