اختلالات رفتاری و روانی در فرزندان اول
اولین فرزندان در هر خانواده از یک
موقعیت برتری برخوردارند. مراقبت بیش از حد به جهت ثمره یک عشق سرانجام یافته بودن،
بعضا اولین نوه بودن نزد پدربزرگ ها و مادربزرگ ها در سلسله مراتب نظام خانوادگی از
یک موقعیت مطبوع مزیت یافته ای بهره مند هستند. این موقعیت تا زمان تولد دومین
فرزند ادامه می یابد ولی با تولد فرزند دوم ناگهان محبت و توجه والدین و دیگر
اطرافیان نسبت به آنان کمتر می شود و فرزند اول از موقعیت مطبوع و مزیت یافته ای
تنزل می یابد. از آنجائیکه والدین و اطرافیان الگوی رفتاری خاصی برای نحوه برخورد
خود با فرزند اول در مقابل این تنزل ندارند و اغلب با رفتارهای ناشیانه خود فرزند
اول را نسبت به فرزند دوم نه تنها بی علاقه می کنند بلکه حسادت را در وجود او
نهادینه می نمایند و یا با توجه بیش از حد او را دچار نخوت و تکبر می کنند. بررسی
هایی که کارشناسان انجام داده اند مؤید این مطلب است که تظاهرات رفتاری روانی در
فرزندان اول نسبت به سایر فرزندان بیشتر است که دلیل عمده آن تنزل مرتب فرزند اول
پس از کودک دوم است و کاهش توجه و محبت اطرافیان موجب آن می شود که فرزند اول سعی
نماید با نشان دادن اختلالات رفتاری و روانی به هر قیمتی که شده دوباره آن موقعیت
را به دست آورد.
رفتار تبعیض آمیز والدین
بسیاری از والدین که نسبت به جنسیت
فرزند خود حساس هستند و با یک نگاه فرزند پسر را به دختر ترجیح می دهند بعد از تولد
دومین فرزند پسر در رفتار تبعیض آمیز نسبت به جنسیت فرزند دوم آنقدر افراط می کنند
که فرزند اول دچار عقده روانی می شود. این مورد در بسیاری از خانواده ها به فرزند
سوم یا چهارم نیز تأثیر می کند. والدین پس از چند فرزند بالاخره به اصطلاح جنسشان
را جور می کنند در میان چنین خانواده هایی رابطه فرزندان با یکدیگر بسیار خصمانه
است.
یکی می گفت: وقتی بچه بودم آنقدر از رفتار تبعیض آمیز والدینم رنج برده ام
که با کوچکترین رفتار تبعیض آمیز از کوره در می روم و چند روزی دگرگون می شوم،
برادرم که فقط ?? ماه از من کوچکتر بود، سوگلی خانواده شده بود بطوریکه نه تنها
والدینم بلکه سایر اقوام نیز به من کوچکترین اهمیتی نمی دادند. همه جا او را مطرح
می کردند، نقل مجلس بود و دردانه همه مخصوصا مادرم روزی صد دفعه قربان صدقه اش می
رفت و برایش اسپند دود می کرد، مرا به حال خود رها کرده بود، کودکی من در چنین
وضعیتی سپری شد. یکی از راههای پیشگیری اختلالات روانی و رفتاری در فرزندان رفتار
یکسان با فرزندان است.
آیا
شما هم فضول هستید
اگرچه کنجکاوی همیشه
یک صفت پسندیده محسوب می شود اما اگر ازحد متعارف خود خارج شود دیگر آن قدرها هم
پسندیده نخواهدبود. شما معمولاً با دوستان فضولتان چکارمی کنید؟ بدون تردید سعی می
کنید هرطورشده آنها را از سرخودتان بازکنید، درست است؟ اما آیا می دانید خود شما
چقدر دچار این مشکل هستید؟ تست امروز ما معلوم می کند شما تا چه اندازه فضول
هستید...!
تصورکنید که صبح خواب مانده اید و دیرتان شده است. هنگام خروج از خانه
صدای دعوای همسایه را می شنوید. آیا می ایستید تا ببینید موضوع ازچه قرار
است؟
با شب ادراری کودکان چه باید کرد؟
با این که کودکان در حدود
سن سه، تا چهارسالگی کاملا از لحاظ نگه داشتن ادرار تربیتشدهاند ولی باز
هم شب ادراری مشکل شایعیدرکودکان شش تا هشت سال است. این مسالهبیشتر در
پسر بچهها و در خانوادههایی که یکی یاهر دو والد کودک در هنگام کودکی مشکل
شبادراری داشتهاند، شایعتر میباشد. علل شبادراری بسیار متعددند. از علل
شایع آن این استکه مثانه کودک شما ظرفیت کمتری نسبت به مثانهکودکان
همسال خود دارد یا این که کودک قادرنیست زمانی که مثانهاش از ادرار پر
شده را درکو ابراز کند یا به هنگام استرسهای عصبی و ترسقادر به نگه
داشتن ادرار نیست، به ندرت از عللشب ادراری بیماری یا مشکلات در
آناتومیدستگاه ادراری است.
حدود 15% از کودکان که رختخواب خود
راخیس میکنند به تدریج کاملا بهبود پیدا میکنند،اما مواردی که در ذیل گفته
میشود، قدمهاییاست که شما میتوانید انجام دهید تا بهبودی ازشب ادراری
زودتر اتفاق بیافتد;
- به کودک اطمینان بدهید که شب ادراریدر سن او
مساله طبیعی میباشد و تقصیر او نیست وبه او بفهمانید که او این کار را از
روی عمد انجامنمیدهد. هیچ وقت او را تنبیه نکنید و مطمئنشوید که دیگر
اعضای خانواده نیز او را به علتشب ادراری مسخره نمیکنند.
- به
کودک اجازه ندهید مایعات زیاد،دوساعت قبل از این که به رختخواب برود
بنوشد.
- کودک راقبل از خواب حتما به دستشوییببرید.
- اجازه
دهیدکودک خودش ملحفههایخیس را عوض کند.
چگونه با کودک از مرگ بگوییم
توضیح مرگ به کودکان یکی از سخت ترین کارها
برای اولیاست، بخصوص هنگامی که خود آنها با غم مرگ عزیزی دست به گریبان هستند. اما
مرگ یک بخش غیرقابل انکار از زندگی است و چه بخواهیم و چه نخواهیم، از خردسالی،
کودکان نسبت به آن کنجکاو می شوند و به فهمیدن و پرسیدن درباره روشهایی که احساس غم
مربوط به آن را به طور طبیعی نشان بدهد، علاقه مند هستند. شاید باعث تعجب باشد که
بدانید حتی کودکان کم سن و سال هم از مرگ آگاه هستند. کودکان در قصه هایشان یا
برنامه های تلویزیون از مرگ می شنوند، یا در اطراف خود حیوانات خانگی یا خیابانی
مرده را می بینند. علی رغم این موارد، هیچ کدام از کودکان مفهوم مرگ را نمی دانند.
آنها نمی توانند مفهوم همیشگی بودن مرگ را درک کنند و در عوض، آن را به عنوان یک
اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر می گیرند. آنها تصور می کنند که اجساد هنوز می
خورند و می خوابند و کارهای همیشگی خود را انجام می دهند، فقط با این فرق که این
کارها را یا در آسمانها و یا در زیر خاک انجام می دهند. حتی وقتی یکی از اولیا یا
خواهران و برادران کودک در گذشته است او نمی تواند این اتفاق را برای آنها در نظر
بگیرد.
واکنش کودکان نسبت به مـــرگ
اصلاً تعجب نکنید اگر کودک در آموزش
مهارت توالت رفتن پسرفت کند یا نخواهد به مهد کودک همیشگی اش برود، چرا که کودک در
جست وجوی علت پریشانی و غمگینی بزرگترها است و می خواهد بداند چرا برنامه روزمره اش
تغییر کرده است. او با خودش فکر می کند چرا به ناگهان جهان اطرافش این همه نگران
کننده شده است. از سوی دیگر، ممکن است کودکی هم باشد که اصلاً واکنشی به مرگ نشان
ندهد یا گاه گاهی در بین شادی و خوشحالی های کودکانه اش به یاد آن بیفتد که این هم
کاملاً طبیعی است و دلیل سنگدلی کودک نیست. اصولاً کودکان این مفهوم را کم کم و به
آهستگی درک می کنند و نباید انتظار داشت که همه موضوع را در یک لحظه یا یک روز
بفهمند و حتی بسیاری از آنها تا وقتی که کاملاً احساس امنیت نکنند، به احساس غم خود
اجازه ظهور نمی دهند، یعنی فرایندی که ممکن است ماهها تا سالها به طول بینجامد،
بخصوص اگر مرگ عزیزی را شاهد بوده باشند. بعضی از کودکان رفتارهایی انجام می دهند
که به نظر عجیب می رسد؛ مثل بازیهای تشییع جنازه یا ادای مردن کسی را درآوردن. این
هم امری طبیعی است، حتی اگر به نظر بزرگترها غیر معقول باشد. بنابراین این روش
ابراز احساسات در مورد مرگ را نباید از کودک گرفت.
احساسات خود را در مورد
مــــرگ توضیح بدهید
چگونه با رفتــــارهای ناسازگارانه فـــــرزندان برخورد کنیم ؟
* اگر خود تحت
فشارهای روانی ناشی از زندگی و کار قرار داریم و نمی توانیم رفتار و گفتار خود را
کنترل کنیم، بهتر است قبل از انجام هر کاری در مورد فرزند به فکر روشی برای کنترل
فشارهای خود باشیم که تحقیقات نشان داده است اگر والدین بتوانند برخی رفتارهای خود
را تغییر دهند فرمانبری کودک بیشتر خواهد شد.
* افکار غلط و انحرافی درباره
فرزند خود نداشته باشیم. مثلاً فرزندم این کار را می کند تا حرص مرا در بیاورد. یا
او باعث تمام مشکلات در خانه است. چنین افکاری زمینه به وجود آمدن احساس بسیار بد
را نسبت به فرزند مهیا می کند و یقیناً بر رفتار ما و او اثر منفی می گذارد.
*
از ارائه دستورات مبهم، کلی و تکراری اجتناب کنیم. مثلاً به جای این که بگوییم
«خودت را جمع و جور کن» شفاف و مشخص بگوییم که از او چه می خواهیم مثلاً دوست دارم
تا پنج دقیقه دیگر دفتر و کتاب هایت را از وسط اتاق جمع کنی.
* به جای سخنرانی
و بحث و جدل، کوتاه و مؤثر با لحنی محکم ولی در کمال آرامش به او گوشزد کنیم که
رفتارش در ما چه تأثیری گذاشته و اگر از این رفتار خود دست برندارد چه عاقبتی در
انتظار اوست.
* به یاد داشته باشیم عاقبتی را برای او مشخص کنیم که شدنی و
کوتاه مدت باشد. مثلاً نگوییم « برای همیشه ازاین خانه خواهم رفت» یا «حق نداری از
این به بعد تلویزیون تماشا کنی» بهتر است بگوییم امروز از دیدن این برنامه محروم
هستی و یا این هفته تو را به پارک نمی برم.
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.